زنده کدامست بر هوشیار | | آن که بمیرد به سر کوی یار |
عاشق دیوانه سرمست را | | پند خردمند نیاید به کار |
سر که به کشتن بنهی پیش دوست | | به که بگشتن بنهی در دیار |
ای که دلم بردی و جان سوختی | | در سر سودای تو شد روزگار |
شربت زهر ار تو دهی نیست تلخ | | کوه احد گر تو نهی نیست بار |
بندی مهر تو نیابد خلاص | | غرقه عشق تو نبیند کنار |
درد نهانی دل تنگم بسوخت | | لاجرمم عشق ببود آشکار |
در دلم آرام تصور مکن | | وز مژهام خواب توقع مدار |
گر گله از ماست شکایت بگوی | | ور گنه از توست غرامت بیار |
بر سر پا عذر نباشد قبول | | تا ننشینی ننشیند غبار |
دل چه محل دارد و دینار چیست | | مدعیم گر نکنم جان نثار |
سعدی اگر زخم خوری غم مخور | | فخر بود داغ خداوندگار |
0 نظر:
ارسال یک نظر