به کوی یار خوش آمدید!

از اینجا میتونید بیشتر با من آشنا بشید و در اینجا یه یادگاری روی دیوار بنویسید.
‏نمایش پست‌ها با برچسب شهید. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب شهید. نمایش همه پست‌ها

کلاه و گلوله


شب عملیات من جلو بودم و علی پشت سرم، به دو به سمت خاکریز می رفتیم.

از زمین و آسمان آتش دشمن می بارید.
در یک لحظه کلاه از سرم افتاد.
علی داد زد: «کلاتو بردار!» خم شدم کلاه رو بردارم که حس کردم یه گلوله از لای موهام رد شد و پوست سرمو خراش داد!

برگشتم به علی بگم «پسر! عجب شانسی آوردم»
...
گلوله توی پیشانی علی بود.

مهدی پورامین